تكنيك­هاي تفکر خلاق به عنوان ابزاري براي رشد تفکر و افزايش توان حل خلاق مسئله كمك شاياني به توان فرد در تمام مراحل فکرسازی می­کند. به عبارت ديگر هريك از تكنيك­هاي تفکر خلاق، مرحله يا مراحلي از فرآيند خلاقيت را تقويت مي­كنند.

اين تكنيك­ها فردي و گروهي هستند: سازمان‌ها مي‌توانند از انواع تکنيک‌هاي توسعه خلاقيت گروهي به شکل جدي و مستمر استفاده کنند. اين تکنيک‌ها از اين قرارند:(آقایی، ۱۳۷۹: ۷۷)

  • تكنيكطوفان فکري

يکي از تکنيک‌هاي متداول در ايجاد خلاقيت و فعال ساختن انديشه‌ها به صورت گروهي تکنيک تحرک مغزي است. در اين تکنيک مسئله‌اي به يک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته مي‌شود به سرعت به آن واکنش نشان داده و براي آن پاسخي بيابند. پاسخ‌ها بر روي تابلويي نوشته مي‌شوند به طوري که همه اعضاي جلسه مي‌توانند آنها را ببينند. اين امر باعث مي‌شود تا ذهن اعضاء به فعاليت بيشتري پرداخته و جرقه‌اي از يک ذهن باعث روشني ذهن ديگري شود. اولين دليل اثربخشي تحرک مغزي افزايش قدرت خلاقيت در گروه است، افراد در حالت گروهي بيش از حالت انفرادي قدرت تصور خلاق بروز مي‌دهند. رقابت نيز عامل ديگري است که در جلسات تحرک مغزي موجب افزايش اثربخشي مي‌گردد. همچنين نبود انتقاد و ارزيابي‌هاي سريع باعث مي‌شود تا اعضاي جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محيطي مساعد براي خلاقيت ايجاد گردد. نکته ديگري که در مؤثر بودن تحرک مغزي قابل ذکر است آنی بودن نظرات است.در جلساتي که از اين روش استفاده مي‌شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعي که مطرح مي‌شود دقيقاً اصل موضوع نيست بلکه موضوعي نزديک به آن است.

 

  • تكنيكتفکر موازي

واضع اين شيوه ادوارد دو بونو روش معمول تفکر را همانند حفر گودالي توصيف مي‌کند که با افزايش اطلاعات فرد همان گودال را عميق­تر مي‌سازد و از ديدن جاهاي ديگر براي حفر کردن باز مي‌ماند در حالي که تفکر موازي نگاه فرد را به نقاط جديد معطوف مي‌سازد و اطلاعات و تجربه‌هاي جديد صرفاً به انديشه‌هاي قبلي افزوده نمي‌شود، بلکه آنها را تغيير داده و الگو و ساختار جديدي را ايجاد مي‌کند. يکي از راه­‌هاي تحقق تفکر موازي، ايجاد يک انديشه واسطه غيرممکن است. اين انديشه موجب طيران فکر و ذهن شده و با تعديل آن مي‌توان به انديشه نو و عملي دست يافت.

 

  • تکنیک شش کلاه

این موضوع نسبت به نفرات اتاق فکر که معمولاً بین شش یا هفت نفر است کارایی فراوان، خواهد داشت. این تکنیک باعث می­شود فردی نسبت به یک موضوع همیشه حالت تهاجمی داشته، در زمانی به او فرصت داده شود تا ذهنیت همیشگی آن فرد، تغییر کند. آن فرد مجبور می­شود قالب­های ذهنی گذشته خود را با دقت و وسواس بیشتری مورد مطالعه قرار دهد و با قالب جدید ذهنی سخن بگوید. این تکنیک در جهان توسط دکتر ادوارد دوبونو به ثبت رسیده است .

اصل مهم در این روش، این است که هر کلاه نشانگر یک نوع قالب فکری است و هرکس آن رنگ را به سر بگذارد، باید با آن قالب صحبت کند. نکته این جا است که برخی اوقات، شما مجبور می­شوید قالب ذهن خود را، رها و قالب جدیدی بپذیرید.

اصل مهم در این روش، این است که هر کلاه نشانگر یک نوع قالب فکری است و هرکس آن رنگ را به سر بگذارد، باید با آن قالب صحبت کند.

نکته این جا است که برخی اوقات، شما مجبور می شوید قالب ذهن خود را، رها و قالب جدیدی بپذیرید

کلاه سیاه: کسی که کلاه سیاه را بر سر می­گذارد، ضرورت دارد درباره­ی جنبه منفی یک تفکر یا موضوع اظهارنظر کند، در حقیقت، تفکر منفی می­سازد.

کلاه قرمز: نمایانگر تفکر احساسی و عاطفی نسبت به یک موضوع است.

کلاه سبز: نشانگر تفکر خلاقانه و نوآورانه، نسبت به یک موضوع است .

کلاه زرد: نمایانگر تفکر مثبت و دیدن جنبه­های مثبت موضوع و تفکر است.(خوشبینانه)

کلاه آبی: مدیریت جلسه را به عهده خواهد داشت، این که هر فردی بایستی چه کلاهی بر سر بگذارد و آیا صحبت­هایش با کلاهی که بر سر گذاشته است مطابقت دارد یا خیر بر عهده این کلاه آبی است. وظیفه کلاه آبی هدایت و آموزش در حین جلسه تفکر نیز، خواهد بود.

کلاه سفید: نشانگر تفکر مستند و علمی است، یعنی شما در این نگاه؛ به صورت قابل استناد و آماری، صحبت خواهید کرد.

 

  • تكنيك ارتباط اجباري

يکي ديگر از شيوه‌هاي آشکار ساختن خلاقيت‌ها و ظاهر ساختن توانايي آفرينندگي موجود در افراد، شيوه ارتباط اجباري است. در اين شيوه همان طور که از نام آن استفاده مي‌شود بايد بين دو گروه از پديده‌ها، ارتباطي اجباري ايجاد کرد.

 

  • تكنيك چرا

تكنيك چرا دقيقاً مثل چراهاي مكرر كودكي است كه كودكان براي گسترش فهم خود از دنياي اطرافشان از والدين مي­پرسند. با اين تفاوت كه در بزرگسالي اندوخته­هايمان را زير سؤال می­بریم.

  • تكنيك توهم خلاق

خيلي اوقات آنچه را كه فكر مي­كنيم واقعيت است، واقعيت نيست. واقعيت­ها با پنج حس انسان درك مي­شوند، چيزهايي كه چشم مي­بيند و طوري كه مغز آن را تفسير مي­كند باعث اين خطا مي­شود. چشم مي­بيند، اما وظيفه ذهن چيز ديگري است، كار ذهن مرتب­ كردن، دسته­بندي و قابل فهم كردن جرقه­هايي است كه پس از ديدن، مغز آن را ايجاد مي­كند از­اين­رو تصاويري كه در ذهن است، كپي مستقيم اشياء نيست بلكه كدهاي خلاصه­اي است كه از طريق شبكه عصبي مغز مي­رسد. منظور و هدف اين تكنيك اين است كه شما بتوانيد با قدرت توهم بعضي از اوقات با خطاهاي عمدي طور ديگري به مسائل نگاه کنید تا بدين­وسيله اصل و واقعيت موضوع را دريابيد.

 

  • تكنيك DO IT

نام اين تكنيك از حروف اول چهار كلمه Define به معني تعريف كردن، Open به معني باز كردن، Identify به معني شناسايي، Transform به معني تبديل كردن، تشكيل شده است.

منظور از انتخاب اين واژگان اين است كه براي حل مشكل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را به طور دقيق تعريف و مشخص نمود و سپس ذهن را براي راه­حل­هاي مختلف باز نگه داشته تا بهترين راه­حل شناسايي و در نهايت آن را به عمل تبديل كرد.

 

  • تكنيك چه مي­شود اگر…؟

به طور كلي براي خلاقيت بايد فكر، از قالب­هاي ذهني، وضع موجود، پيش فرض­ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زواياي مختلف رؤيت و ايده­هاي جديدي را تداعي كند. بر همين اساس اين تكنيك كمك شاياني به آزاد­سازي فكر براي جمع­آوري ايده­هاي جديد مي­كند، در اين روش توصيه مي­شود براي يافتن ايده­هاي جديد از سؤالات«چه مي­شود اگر…؟» استفاده كنيد و آن را به قدري تكرار و تمرين كنيد كه برايتان يك عادت شود.

از اين تكنيك مي­توان براي يافتن افزايش قدرت خلاقيت بدون داشتن موضوع بخصوصي استفاده كرد، ضمن اينكه به عنوان يك تفريح يا شوخي و سرگرمي در همه اوقات قابل استفاده است.

 

  • تكنيك اسكمپر

هدف اصلي اين تكنيك قدرت تصور است تا آن را در جهات مختلف و ضروري به حركت درآورد، اين تحريك به­وسيله يك سري سؤالات ايده­بر­انگيز صورت مي­گيرد كه شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش از خود می­پرسد و در نهايت با افزايش ايده­ها، كيفيت ايده­ها تضمين و ارتقاء مي­يابد.

واژه SCAMPER از ابتداي حروف واژه­هاي سؤال­برانگيز گرفته شده كه در دستيابي به ايده­هاي نو بسيار موثر است.

  • حرف S بر گرفته از كلمه Substitution به معني جانشين­سازي است.
  • حرف C بر گرفته از كلمه Combine به معني تركيب­كردن است.
  • حرف A بر گرفته از كلمه Adapt به معني رفاه، سازگاري و تعديل­كردن است.
  • حرف M بر گرفته از كلمه Maginfy به معني بزرگ­سازي است.
  • حرف P بر گرفته از كلمه Put to other uses به معني استفاده در ساير موارد است.
  • حرف E بر گرفته از كلمه Ellimination به معني حذف­كردن است.
  • حرف R بر گرفته از كلمه Reverse به معني معكوس­سازي است.

 

  • تكنيك در هم شكستن مفروضات

يكي از موانع مهم خلاقيت، مفروضات قبلي است كه ناخودآگاه اجازه نمي­دهد فكر در همه جهات به حركت در­آيد بسياري از مفروضات قبلي ممكن است در اصل همان زماني كه در ذهن ما ايجاد شده­اند، غلط باشند. از آنجايي­كه مفروضات مربوط به قسمت دروني ذهن مي­شوند و به­عبارت ديگر چون آنها امري دروني هستند نمي­توانيم آنها را به تنهايي فسخ يا از فكر خود جدا سازيم.

 

  • تكنيك تجزيه و تحليل مورفولوژيك

تكنيك تجزيه و تحليل مورفولوژيك يا ريخت­شناسانه كه به­وسیله فريترز ويكي ابداع شد، فني است كه بر اساس آن پديده مورد نظر از بعد ساختار كلي و ابعاد مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار مي­گيرد. به اين منظور ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسايي و فهرست مي­كنيم.

براي اينكه بتوان ابعاد يك موضوع و اجزاي متشكله(مولفه­ها و متغيرهاي) آن را با يكديگر مقايسه و مرتبط کرد، مي­توان ابعاد اصلي و اجزاي آنها را برروي دايره­اي متحدالمركز نوشته و با چرخاندن دايره­هاي مختلف، ابعاد و اجزاي آنها را با هم مقايسه و ارتباطشان را حدس زد.

  • تكنيك دلفي

اين تكنيك در سال ۱۹۶۴ توسط داكلي و هلمر معرفي شد، بسيار شبيه به تكنيك طوفان ذهني است با اين تفاوت كه افراد هيچ­گاه به صورت گروه در يك جلسه و دور يك ميز جمع نمي­شوند و در واقع رويارويي مستقيم رخ نمي­دهد. در این روش رئيس گروه موضوع را اعلام کرده و سپس هريك از افراد به طور جداگانه ايده­هايشان را به صورت كتبي ارسال مي­كنند. سپس رئيس گروه تمام ايده­هاي پيشنهادي را به تك­تك اعضا داده و از آنها  درخواست ميکند كه نسبت به ايده­هاي پيشنهادي ديگران فكر كنند و اگر ايده جديدي به نظرشان مي­رسد به آنها اضافه كنند اين عمل چندين بار تكرار مي­شود تا درنهايت اتفاق آرا به­دست آيد.(قاسم زاده، ۱۳۸۱: ۱۸)

  • تكنيك استخوان ماهي (علت و معلول)

يكي از روش­هاي بسيار سودمند براي شناسايي مسائل نمودار استخوان ماهي است. نمودار استخوان ماهي كه گاهي به آن نمودار ايشيكاوا نيز مي­گويند به­وسیله پرفسور كائور ايشكاوا از دانشگاه توكيو طراحي شد. هدف اصلي اين تكنيك، شناسايي و تهيه فهرستي از كليه عوامل احتمالي مسئله مورد نظر است. اين تكنيك در درجه اول يك تكنيك گروهي شناسايي مسئله است اما برای افراد قابل استفاده است.

  • تكنيك سينكتيكس

واژه سينكتيكس از ريشه يوناني الاصل synetikos به معني فشار دادن دو چيز به یکدیگر و يا متصل كردن چند چيز مختلف گرفته شده است اين واژه به اين دليل انتخاب شده كه خلاقيت نيز نوعي هماهنگ كردن چيزهاي مختلف در يك قالب يا ساختار جديد است و هر انديشه خلاقي از تفكر سينكتيكس بي­بهره نيست اين تكنيك روشي است براي بر انگيختن تفكر خلاق در ميان گروهي از افراد كه گرد هم مي­آيند.

به طور كلي فرآيند به­كار­گيري اين روش عبارت است از:

الف- شناسايي و تعريف مشكل و تجزيه و تحليل آن به منظور رسيدن به ماهيت آن(شناخت جوهره).

  • ارتباط دادن ماهيت به­دست آمده با موضوع غير مرتبط(ساختن وضعيت مشابه).
  • كشف راه­حل­هايي براي موضوع مشابه(راه­حل­هايي مشابه).

د- تلاش براي تبديل راه­حل­هاي به­دست آمده به راه­حل­هاي نهايي براي مشكل اصلي.

۱۵-تکنیک چرا و چگونه؟

این تکنیک، روشی است که می توان هم آن را به صورت  فردی و هم به صورت گروهی استفاده کرد. این تکتیک، این گونه است که با پرسش (سوال چرا) به پاسخ هر سوال، دوباره آ نرا به چالش می کشیم تا به یک پاسخ نهایی برسیم.

ویژگی­های کانون تفکر

  • موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند.(ناپلئون هیل)
  • موفقیت نصیب افرادی می­شود که بیش از همه استقامت دارند.(ناپلئون بناپارت)
  • موفقیت محصول اندیشه اقدام عملی و حساب شده است.(لی میتر)
  • موفقیت یعنی داشتن هدف و هر چیز دیگری اضافه­گویی است.(برایان تریسی)
  • رمز موفقیت در این کلمه­ها خلاصه می­شود: هرگز تسلیم نشوید.(چرچیل)

اتاق­های فکر را با توجه به گستردگی، ابعاد و دامنه کاری آنها نمی­توان با اختصاص چند ویژگی محدود کرد، ولی با این وجود جهت آشنایی با مشخصات کلی، پنج ویژگی عمده­ای که آنها را از سایر سازمان­های پژوهشی متمایز می­سازد، بر می­شماریم.

  • جمع­اندیشی: گستره وسیع حوزه فعالیتی کانون­های تفکر، افزایش حجم اطلاعات، گسترش روابط و افزایش عوامل تاثیرگذار در تصمیم­سازی و استراتژی­پردازی، ضرورت تفکر جمعی و جمع­اندیشی متخصصان حوزه­های مختلف فکری را، انکارناپذیر کرده است.
  • تولید محصولات فکری و انتقال به مخاطب: یکی دیگر از ویژگی­های بدیهی کانون­های تفکر تولید و خلق ایده­های مناسب برای حل مسایل و همچنین تدوین، صورت­بندی و مستندسازی آنها است.
  • منطبق با مسایل روز: روح حاکم بر فضای کانون­های تفکر و آنچه که در بطن تمام فعالیت­های این کانون­ها صورت می­گیرد، باید معطوف به ویژگی تصمیم­سازی و استراتژی­پردازی بر روی مسایل روز جامعه یا سازمان باشد.
  • تصمیم­سازی: کانون­های تفکر سیاست­ساز(تصمیم­ساز) هستند و نه سیاستگذار(تصمیم­گیر)، بدین معنی که غالباً نهادهایی پیشنهاددهنده هستند و درگیر مسائل تشریفاتی و حقوقی نمی­شوند. همچنین در تعامل با دستگاه­های اجرایی، صرفاً تصمیم­ساز هستند و چنین ویژگی ایجاب می­کند که درگیر مسائل اجرایی و یا توجیه کارشناسانه­ی تصمیم­های روزمره­ی دستگاه­ها نشوند.
  • تولید«هوشمندی راهبردی»: کانون­های تفکر فرآیند تصمیم­گیری را از طریق ایجاد«هوشمندی راهبردی» تسهیل و پشتیبانی می­کنند. این هوشمندی، فرآیندی است که شامل گردآوری، پردازش اطلاعات و آماده کردن آن برای متقاضی در زمان مناسب می­شود. (عامری، ۱۳۸۹ : ۹۶)

 

اهداف تشکیل کانون های تفکر

هدف از تشکیل کانون­های تفکر، فراهم آوردن مکانی برای تفکر و پرداختن به آن و شرایط دستیابی به تمرین، رشد و بکارگیری مهارت در تفکر است که در این خصوص سه مرحله وجود دارد:

  • فراگیری مهارت­های اساسی تفکر: مهارت­های اساسی یعنی اینکه پایه و اساس تفکر را آموزه­هایی تشکیل می­دهند که، در صورت عدم فراگیری و آموزش آنها، خود موضوع تفکر فراموش خواهد گشت.
  • تمرین مهارت­های فکری: در این مرحله پس از آنکه به متفکران کانون­های تفکر آموزش داده شد، نوبت به تمرین یا همان پرورش فکر می­رسد. این مرحله در واقع مرحله کیفیت بخشیدن به آموخته­های پیشین، با دقت همه جانبه است که نگاه تیز بینانه­ای را می­طلبد تا تمرین­کننده در کنار بکاربستن آموخته­های تئوریک، عملاً در صورت مواجه شدن با موانع پیش رو هم، چیزهای جدیدی را فرا گیرد.
  • بکارگیری مهارت­های آموخته شده: حال می­توان از توانایی­ها استفاده کرد.

 

كارويژه­هاي اتاق­هاي فكر در سازمان­ها

  • ايده­پردازي: اولين كار ويژه اتاق فكر، ايده­يابي، پرورش و توسعه ايده­ها و ارائه آن به تصميم­گيران است.
  • ارائه مشاوره: ارائه مشاوره به وسيله اتاق فكر در قالب انتشار گزارش يا برگزاري جلسات حضوري با مسئولان در زمينه­هاي مورد نياز، اتخاذ تصميمات بهتر را پیامد خواهد داشت.
  • ارتقاء بينش مسئولان: اعضاي اتاق فكر در سازمان­ها با طرح ايده­ها، راه­كارها، ‌افكار و عقايد جديد، زمينه ارتقاء فكري و سطح بينش مسئولان را فراهم مي آورند.(حسینی،۱۳۸۶: ۷۹)

ما در زمینه فکر جمعی در کشور ضعیف هستیم. حتی اگر از نظر فردی آدم­های با مهارتی در زمینه تفکر باشیم، در تفکر گروهی برآیند ما خیلی زیاد نیست و نزدیک به صفر است. بایستی در اتاق فکر این آموزش­ها را در دستور کار قرار دهیم(به طور مثال: تفکر انتقادی و تفکر جانبی)، تا بتوانیم به اتاق فکر ایده ­آل نزدیک شویم.

 

تأثیر کانون­های تفکر(اتاق فکر )بر سازمان‌ها

  • بررسی و کشف نیازمندی‌های سازمان­های در حال ظهور: ترکیب اعضای اتاق فکر و تخصص­های موجود در آن، امکان مطالعه و بررسی اوضاع و موقعیت‌های جدید ایجاد شده در محیط فعالیت­های سازمان­ها را فراهم کرده و در نتیجه نیازها و زمینه­های جدید شکل گرفته و یا در حال تشکیل را برای مسؤلان، قابل درک خواهد کرد.
  • بازبینی راهبردها و سیاست­های سازمان: اتاق فکر با بررسی موقعیت و وضع موجود در سازمان، امکان اصلاح راهبرد­ها و سیاست­های اطلاعاتی را برای تصمیم‌گیران عالی‌رتبه به ‌وجود می­آورد. طرح نظرهای انتقادی و ایده­های پیشنهادی، به‌منظور رفع نقاط ضعف و اصلاح نقایص، بهبود کارایی، تصمیم‌گیران را با گزینه­های جایگزین و اجرا شدنی در مقام تجدیدنظر در سیاست­ها یاری می­نماید.
  • ایده­پردازی و خلاقیت: نوآوری و خلاقیت در طرح و به‌کارگیری شیوه­های جدید و ایجاد تنوع و تعدد روش‌های اجرایی در امور کاری به‌منظور بهره­گیری در موقعیت­های مختلف، از دیگر وظایف اتاق فکر می­باشد.
  • تحقيق و پژوهش در خصوص بهبود مديريت منابع انساني: اتاق فكر مي­تواند با پيشنهاد روش­هاي علمي و نوين مديريت منابع انساني، مسئولان را در نيل به بهره­وري و ارتقاي سطح كارايي سازمان ياري دهد.
  • اصلاح و بازنگري سامانه آموزشي: امروزه سرعت پيشرفت در فن­آوري و افزايش تغييرات و تحولات در شيوه و شگردها، آموزش­هاي سنتي ديگر جوابگوي نيازهاي جديد نيست. در اين راستا اتاق فكر مي­تواند با بررسي نيازمندي­ها، امكان ارائه آموزش­هاي اثر­بخش را در سازمان فراهم آورد.
  • بازنگري در قوانين و مقررات داخلي و روش­هاي اداري: بسياري از اقدام­های اداري با ورود فن­آوري دچار تغيير و تحول شده و افزايش سرعت فعاليت­ها باعث ناكارآمدي برخي از قوانين و مقررات وضع شده، گرديده است. ارائه راه­كار­هاي هماهنگ­كننده قوانين با اوضاع جديد موجب افزايش بهره­وري در سازمان مي­شود.