در تعریفی جامع نوآوری به ظهور ایدهها، روشها، فرآیندها، ساختارها، رفتارها، نگرشها، فرهنگها و مهارتهای جدید اشاره دارد. همچنین به ایجاد اطلاعات پایه و اساسی در جهت تولیدی جدید یا ارائه خدمتی نو برای اداره جامعه یا مدیریت سازمانهای مختلف اطلاق میگردد. تعریف اخیر اگر چه صددرصد مفهوم نوآوری را در بر ندارد اما ابعاد اصلی آن را پوشش میدهد( فرازمند، ۱۳۸۱: ۱۹). از نوآوری نیز تعاریف گوناگونی نقل شده است:
- نوآوری به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد فکر یا مفهومی جدی است( حقایق، ۱۳۸۰: ۲۴).
- نوآوری به چگونگی فرآیند به عمل درآوردن ایدهای جدید گفته میشود(آیزن بیسس، ۲۰۰۸: ۱۴۴۲).
- نوآوری یعنی این که شرکتی یا فردی توسط خلاقیت پولسازی کند. سازمانها، مدیران و کارکنان همواره سعی دارند تا افکار و مفاهیم بدیعی را خلق کنند که به نوآوری منتهی گردد(هیگینز، ۱۳۸۱: ۱۲۴).
- نوآوری، عقیده یا نظریه تازه که برای ارائه محصولی، فرآیندی یا خدمتی استفاده میشود(رابینز، ۲۰۰۸: ۷۵).
- نوآوری فرآیند اخذ اندیشههای خلاق و تبدیل آنها به محصول، خدمت یا شیوهای عملیاتی مفید است ( رابینز، ۱۳۸۲: ۲۴).
- نوآوری توانایی به کارگیری راهحلهای خلاق برای مسائل و فرصتهایی است که زندگی افراد را بهبود می بخشد( اسکاربروگ، ۱۹۹۶: ۴۵).
- منظور از نوآوری، خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است. نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته که به صورت محصول، فرآیند و یا خدمت جدید به بازار عرضه میشود( فرازمند، ۱۳۸۱: ۲۰).
- نوآوری خلق، تکامل، تبادل و به کارگیری ایدههای جدید در زمینه تولید کالاها و ارائه خدمات است.
- نوآوری به کارگیری ایدههای جدید ناشی از خلاقیت است که در سازمان میتواند به صورت یک محصول یا خدمت یا راه حل جدید انجام کارها باشد(گوردون، ۱۹۹۲: ۴۷).
- نوآوری به طور عمومی به عنوان اجرا یا پذیرش ایدههای نو توسط افراد درون سازمان تعریف
میشود(ناصری، ۱۳۸۰: ۵۹). - نوآوری، فرآیند ادراک و یا ایجاد دانش مرتبط و تبدیل آن به محصولات و خدمات بهبود یافته و یا جدید، برای افرادی که خواهان آنها هستند، میباشد.
- نوآوری، تلاش برای تبدیل ایده خلاق به محصولات یا فرآیندهایی است در نهایت موجب بهبود خدمات به مشتری، کاهش هزینه و یا ایجاد درآمدهای جدید برای سازمان میگردد( عالی، ۱۳۷۹: ۷۱).
- نوآوری اجرای نتایج خلاقیت است و میتوان در گستره وسیعی از تغییرات کوچک تا پیشرفتهای وسیع چند مرحلهای به وقوع بپیوندد.
- نوآوری سازمانی عبارت است از پذیرفتن عقیده یا رفتاری است که برای صنعت، بازار یا محیط عمومی سازمان تازگی دارد(کابلو و همکاران، ۲۰۰۵: ۹۳).
- نوآوری به معنای تغییر هدفدار برای بهبود خدمات و فرآیندهای یک سازمان جهت ایجاد ارزش جدید برای ذینفعان سازمان میباشد( خلیل نژاد، ۱۳۸۷: ۴۷).
- نوآوری یعنی دست کشیدن از فناوری یا روش کار کنونی؛ هنگامی تجلی میکند که سازمان نوع کار و عمل جاری را کنار گذارد( احسنی زاده، ۱۳۸۲: ۳۳).
آنچه از تعاریف فوق استنباط میشود این است که نوآوری کاربردی ساختن اندیشه و ایده نویی است که در ذهن فرد پرورانده شده است. در سازمان نوآوری واکنشی به نیازها و مشکلات سازمان میباشد. فشارهای محیطی جهانی و داخلی و همچنین محدودیتها و عدم اطمینان ها، ضرورت نوآوری را پر رنگتر کرده و بر این گفته که نیاز و ضرورت منجر به نوآوری میشود، تاکید میکنند. همین نیاز و ضرورت است که محرک اصلی انجام نوآوریهای بیشتر در جهت افزایش ظرفیت و توان سازمان در کلیه زمینهها میباشد(فرازمند، ۱۳۸۱: ۲۵). نوآوری سازمان را به ابعاد جدید در عملکرد رهنمون ساخته و همچنین با خلق محصولات و خدمات جدید وسیله پیشرفت و برتری سازمان را در دنیای امروز فراهم میآورد( اودوادیا، ۱۹۹۰: ۵۸). آنچه از تعاریف فوق استنباط میشود این است که نوآوری کاربردی ساختن اندیشه و ایده نویی است که در ذهن فرد پرورانده شده است. در سازمان نوآوری واکنشی به نیازها و مشکلات سازمان میباشد. فشارهای محیطی جهانی و داخلی و همچنین محدودیتها و عدم اطمینان ها، ضرورت نوآوری را پر رنگتر کرده و بر این گفته که نیاز و ضرورت منجر به نوآوری میشود، تاکید میکنند. همین نیاز و ضرورت است که محرک اصلی انجام نوآوریهای بیشتر در جهت افزایش ظرفیت و توان سازمان در کلیه زمینهها میباشد(فرازمند، ۱۳۸۱: ۲۵). نوآوری سازمان را به ابعاد جدید در عملکرد رهنمون ساخته و همچنین با خلق محصولات و خدمات جدید وسیله پیشرفت و برتری سازمان را در دنیای امروز فراهم میآورد( اودوادیا، ۱۹۹۰: ۵۸).
بنابراین سازمانها باید نوآوری را به گونهای اداره و رهبری کنند که جزیی از فرهنگ و فعالیت روزانه سازمان گردد. واژه نوآوری[۱] به شکلهای زیر تعریف شده است:
ـ نوآوری به معنی خلاقیت عینیت یافته:
در این نوع تعریف نوآوری دارای مفهوم عملیاتی و اجرای اندیشههای نو میباشد. از این دیدگاه میتوان نوآوری را به معنای خلاقیت عینی به عنوان شکل اجرائی شده و تحقق یافته خلاقیت ذهنی دانست. بنابراین دو واژه خلاقیت و نوآوری دارای مفاهیم متفاوت ولی مرتبط هستند.
– نوآوری به معنی فرآورده جدید در سطح سازمان:
در این نوع تعریف، منظور از نوآوری فرآورده جدید یا محصول خلاقی است که توسط یک سازمان ارائه می گردد که میتواند نرم افزاری مانند انواع خدمات(آموزشی، بهداشتی-درمانی، اداری و. ..) و یا سخت افزاری مانند کالا و محصولات(صنعتی، داروئی و. ..) باشد.
به طوری که ملاحظه شد، تعاریف خلاقیت و نوآوری دارای عناصر مفهومی تازگی و نویی، جدیدی، سرآغاز بودن، اول بار بودن و همچنین مفید بودن میباشند(گلستان هاشمی، ۱۳۸۲: ۳). نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاریهای دیگر همراه است. نوآوری به دگرگونیهای عمده در زمینه پیشرفتهای در فناوری، ارائه تازهترین مفاهیم مدیریت یا شیوههای تولید اطلاق میشود. نوآوری پدیدهای چشم گیر و جنجالی است. نوآوری عموماً پدیدهای نادر است که فقط در عدهای خاص میتوان آن را سراغ گرفت. در یک تعریف کلی میتوان نوآوری را به عنوان هر ایدهای جدید نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یک ملت و یا حتی در جهان تعریف کرد. هالت (۱۹۹۸)، اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش با اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کار برد. وارکینگ[۱] نیز توضیح میدهد که نوآوری هر چیز تجدیدنظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم میکند. همچنین یک برتری رقابتی بلندمدت را میسر سازد. (خداداد، ۱۳۸۷: ۲۴).
معمولاً فرآیند نوآوری در سازمان، به صورت اقداماتی متوالی یا از مجرای مراحل مختلفی صورت میگیرد و به دنبال سلسلهای از فرآیندها تحقق میپذیرد. نوآوری با فکر و اندیشه شروع میشود. اندیشه نمودن به شکلی مفید به دسته بندی دانش، مهارت و نگرش موجود کمک میکند تا موضوعات درک شده، ترکیبها و دیدگاه های جدید از آنها بوجود آمده و سپس این دیدگاه ها به برنامه ها و فعالیت ها تبدیل میشوند.
نوآوری در سازمان نیز مراحل خاص خود را دارد. بدین ترتیب که نخست اعضای سازمان از نوآوری آگاه میشوند، قابلیت اجرایی شدن و تناسب آن را با سازمان مورد ارزیابی قرار میدهند و سپس عقیده یا نظر جدید را می پذیرند(هاییانگ، ۲۰۰۱: ۸۹). ارنست دیل(۲۰۰۱) بر این باور است که به وجود آوردن محیط خلاق و نوآور شاید مهم ترین عامل در تضمین بقای سازمان برای ارائه اندیشههای جدید و بکر باشد. محیط مناسب برای بروز خلاقیت نه فقط انگیزش را در افراد برای ابراز تفکر جدید و خلاق ترغیب میکند، بلکه سبب میشود که سازمان آسانتر بتواند افرادی را که دارای این ویژگی ارزشمند هستند برای تقویت کادر تخصصی خود انتخاب کند ( فیشانی، ۱۳۸۷: ۵۰). برای این که فرآیند نوآوری به صورت موفق در سازمان به اجرا درآید، مدیران باید نسبت به این امر اطمینان حاصل کنند که مراحل موردنظر به ترتیب در سازمان رخ میدهند. چنانچه یکی از مراحل به صورت کامل اجرا نشده و یا یکی از ارکان آن وجود نداشته باشد، فرآیند نوآوری با شکست روبرو خواهد شد. ماجارو[۱] برای نوآوری فرآیندی را پیشنهاد میدهد که از ایدهسازی آغاز شده، با آزمودن آن ادامه یافته و سرانجام با اجرای ایده به پایان میرسد. ماجارو مرحله اول فرآیند نوآوری( ایدهسازی) را همان خلاقیت میداند( ماجارو، ۱۹۸۸: ۱۴). یک فرآیند موفقیتآمیز نوآوری دربردارنده مراحل زیر میباشد:
- نیاز: نیاز برای تغییر و نوآوری زمانی به وجود میآید که مدیران نسبت به عملکرد جاری سازمان ناراضی باشند. وجود چنین مسئلهای باعث میشود که مدیران در پی روشهای جدید برآیند و در این میان از وجود روشهای تازه بهرهمند گردند.
نظر یا ایده: نظر یا ایده، ارائه راه جدیدی برای انجام دادن کارها است. این نظر یا ایده میتواند به صورت الگو، طرح یا برنامهای باشد که سازمان باید آن را به اجرا درآورد یا محصولی تازه یا روش جدید برای نظارت بر امور یا شیوه مدیریت بر سازمان باشد. یک ایده یا نظر ممکن است که در درون سازمان ارائه شود یا از خارج به داخل سازمان نفوذ کند. معمولاً نظر یا ایده پیش از این که مورد قبول سازمان قرار گیرد، باید با نوع نیاز مورد نظر مقایسه شوند یعنی بتواند آن نیازرا رفع کند. شایان ذکر است که نیازها و ایدههای جدید میتوانند بطور همزمان در نخستین مرحله شروع نوآوری باشند.این بدان معنی است که هر یک از آنها ممکن است در مرحله شروع نوآوری قرار گیرند.
- پذیرفتن: مرحلهای است که مدیران یا تصمیمگیرندگان درصدد برآیند تا نظر پیشنهادی را به اجرا درآورند. برای این که تغییری در سازمان اجرا شود، مدیران باید آن را تایید کرده و از پدیده جدید حمایت کنند.
- اجرا: زمانی است که اعضای سازمان به یک ایده، روش یا رفتار جدید جامه عمل میپوشانند. در این مرحله احتمالاً مدیریت باید مواد، وسایل و ماشینآلات لازم را خریداری کنند. همچنین کارکنان نیز باید دورههای آموزشی جدید را طی کنند تا بتوانند ایده یا نظر جدید را به اجرا درآورند. مرحله اجرا اهمیت بسیار زیادی دارد و بدون آن مراحل پیشین بیهوده است.
- منابع: برای ایجاد نوآوری، منابع انسانی لازم است و باید فعالیتهایی صورت گیرد. نوآوری، جهت ارائه چیزی جدید و هم برای جامه عمل پوشیدن به آن، مستلزم صرف وقت و منابع است. کارکنان در راستای تأمین این نیازها، باید انرژی لازم را به مصرف برسانند و یا آن را تأمین کنند. اکثر طرحهای نو به چیزی بیش از بودجه تخصیص یافته نیاز دارند و از این بابت باید درصدد تأمین منابع خاص برآمد.
نوآوری در واقع به مرحله عمل درآوردن (عملياتي كردن) و قابل استفاده كردن يك ايده و طرح جديد است. بر اين اساس يك تعريف عمومي كه از نوآوری میتوان به عمل آورد اين است كه: نوآوری فرايند معرفي يك اختراع، يك ايده يا كاربرد جديد و تبديل آن براي استفاده عمومي است. ( سلطانی تیرانی فلورا ، ۱۳۷۸)